آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

کیبورد به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / kibord /

تکنولوژی keyboard

keyboard

وسیله‌ای برای نوشتن حروف، اعداد و سمبل‌ها

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

او از کیبورد بی‌سیم استفاده می‌کند.

He uses a wireless keyboard.

او دکمه‌های کیبورد را فشار داد.

He pressed the keyboard keys.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت کیبورد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کیبورد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کیبورد

لغات نزدیک کیبورد

پیشنهاد بهبود معانی