آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: چهارشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۳

    ی به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / ye, yaa /

    ye (the thirty-second letter of the Persian alphabet)

    ye

    سی‌ودومین حرف (وات) الفبای فارسی

    خطاط به‌طور ماهرانه‌ای حرف ی ​​را با خطی زیبا نوشت.

    The calligrapher skillfully crafted the letter ye in beautiful strokes.

    معلم بر اهمیت تسلط بر نوشتن ی تاکید کرد.

    The teacher emphasized the importance of mastering ye in writing.

    ضمیر
    فونتیک فارسی / i, ye /

    you (a combining pronoun indicating the second person singular)

    you

    ضمیر پیوندگر دوم شخص مفرد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    می‌گفتی

    you were saying

    کار کرده‌ بودی

    you had worked

    پسوند
    فونتیک فارسی / -i /

    a, an (a suffix that is the sign of an indefinite noun)

    a

    an

    تبدیل اسم به نکره یا ناشناخته

    زنی

    a woman

    کارگری

    a worker

    پسوند
    فونتیک فارسی / -i /

    a suffix that turns an adjective into a noun or a noun into an abstract noun

    a suffix that turns an adjective into a noun or a noun into an abstract noun

    از اسم یا صفت اسم معنی می‌سازد، ی مصدری

    مادری

    motherhood

    تابستانی

    summery

    پسوند
    فونتیک فارسی / -i /

    a suffix that indicates relationship to a place, person, thing, action or job

    a suffix that indicates relationship to a place

    person

    thing

    action or job

    نشانه‌ی نسبت به جا، شخص، چیز، عمل یا شغل

    قمی

    from Qom

    کانادایی

    Canadian

    پسوند
    فونتیک فارسی / -i /

    a suffix that indicates color, condition or mood (ness, ...)

    a suffix that indicates color

    condition or mood

    بیانگر رنگ، شکل یا حالتی خاص

    قرمزی

    redness

    مربعی

    squareness

    پسوند
    فونتیک فارسی / -i /

    a suffix that signifies the material composition of an object

    a suffix that signifies the material composition of an object

    برای ساخت جنس و ماهیت

    پشمی

    woolen

    نقره‌ای

    silvery

    پسوند
    فونتیک فارسی / -i /

    a suffix that indicates the place of production or repair or sale

    a suffix that indicates the place of production or repair or sale

    جای تولید یا کارگاه یا تعمیرگاه یا فروشگاه را می‌رساند

    خودروسازی

    automobile manufacturing

    گل‌فروشی

    flower shop

    پسوند
    فونتیک فارسی / -i /

    a suffix that indicates suitableness

    a suffix that indicates suitableness

    مناسبت چیزی را برای کاری نشان می‌دهد

    نوشتاری

    written

    دیدنی

    eyeful

    پسوند
    فونتیک فارسی / -i /

    a suffix that comes before "که"

    a suffix that comes before "که"

    پیش از «که» می‌آید و اسم را توصیف می‌کند

    متنی که خواندم

    the text which I read

    غذایی که خوردم

    the food that I ate

    پسوند
    فونتیک فارسی / -i /

    a suffix that indicates the order of items in a list or direction

    a suffix that indicates the order of items in a list or direction

    ترتیب را می‌رساند

    دومی

    the second one

    پایینی

    the lower one

    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت ی

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ی

    لغات نزدیک ی

    • - هیهات کشیدن
    • - هیهات!
    • - ی
    • - یا
    • - یا ... یا
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.