۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

یک به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اولین عدد

فونتیک فارسی

yek
اسم
one, ace, mono-, uni-

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

- او یک گربه و دو سگ دارد.

- She has one cat and two dogs.

- او امروز یک نامه در پست دریافت کرد.

- She received one letter in the mail today.
اول

فونتیک فارسی

yek
صفت
one, first

- او یک تأثیر اولیه گذاشت که فراموش کردنش سخت بود.

- He made a first impression that was hard to forget.

- این یک فرصتی است که نمی‌توانم از دست بدهم.

- This is the one opportunity I can't miss.
یک عدد

فونتیک فارسی

yek
صفت
single, a, an, one

- سرنوشت جنگ فقط به تصمیمات یک نفر بستگی داشت.

- The war's destiny hinged on the decisions of only one man.

- تجزیه‌ی یک ترکیب شیمیایی

- the analysis of a chemical compound
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت یک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «یک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/یک

لغات نزدیک یک

پیشنهاد بهبود معانی