شکل جمع:
ads(ad) (advertisement) آگهی، تبلیغات، تبلیغاتی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
newspapers ads
آگهیهای روزنامه
TV ads
تبلیغات تلویزیونی
He appeared in an ad for fizzy drinks.
او در آگهی نوشیدنیهای گازدار دیده شد.
the ad campaign
کمپین (=پویش) تبلیغاتی
ad budget
بودجهی تبلیغاتی
(A.D./AD) (Anno Domini) پس از میلاد (مسیح)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The Roman empire ended in A.D. 476.
امپراتوری روم در سال ۴۷۶ میلادی (=پس از میلاد) فروپاشید.
during the seventh century AD
در طول قرن هفتم پس از میلاد
پزشکی (AD) (Alzheimer's disease) بیماری آلزایمر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
AD is thought to be caused by the abnormal build-up of proteins in and around brain cells.
تصور میشود که بیماری آلزایمر ناشی از تجمع غیرطبیعی پروتئینها در داخل و اطراف سلولهای مغزی است.
AD is the most common type of dementia.
بیماری آلزایمر شایعترین نوع زوال عقل است.
(AD) (active duty) (خدمت) تماموقت (بهویژه پلیس یا نیروهای مسلح)
an AD soldier
سرباز تماموقت
AD personnel
پرسنل تماموقت
اقتصاد (a/d یا A/D) (after date) تاریخ پس از تاریخ سررسید برات
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
six months after date
شش ماه پس از تاریخ سررسید برات
long after date
تاریخ طولانیمدت سررسید برات
(AD) (airworthiness directive) دستورالعمل صلاحیت پرواز
Emergency ADs
دستورالعملهای صلاحیت پرواز اضطراری
Aircraft owners and operators are responsible for ensuring compliance with the requirements of all ADs that apply to their aircraft.
مالکان و بهرهبرداران هواپیما مسئول اطمینان از رعایت الزامات همهی دستورالعملهای صلاحیت پرواز هستند که در مورد هواپیمای آنها اعمال میشود.
سینما و تئاتر (AD) (assistant director) دستیار کارگردان
The role of an AD on a film includes tracking daily progress against the filming production schedule, checking cast and crew, and maintaining order on the set.
نقش دستیار کارگردان در فیلم مشتمل بر پیگیری پیشرفت روزانه نسبت به برنامهی تولید فیلم، بررسی بازیگران و گروه و برقراری نظم است.
1st AD
دستیار اول کارگردان
(AD) (athletic director) مدیر ورزشی
A bachelor's degree in Sport Management is the stepping stone that you need in order to begin your career as an AD.
مدرک کارشناسی مدیریت ورزشی قدم اول و سنگبنایی است که برای شروع کار خود بهعنوان مدیر ورزشی به آن نیاز دارید.
An AD oversees the work of coaches and staff in athletic programs.
مدیر ورزشی بر کار مربیان و کارکنان در برنامههای ورزشی نظارت میکند.
پزشکی لاتین (AD) (auris dextra/right ear) گوش راست (بهویژه در شنواییشناسی و در نوشتن نسخههای پزشکی از آن استفاده میشود)
Instill 2 drops AD daily.
هر روز دو قطره در گوش راست بریزید.
wounds of AD
زخمهای گوش راست
تکنولوژی (A/D) (analog/digital) آنالوگ یا دیجیتال
A/D system
سیستم آنالوگ یا دیجیتال
A/D signals
سیگنالهای آنالوگ یا دیجیتال
لاتین به
ad out
به نفع دریافتکنندهی سرویس
ad in
به نفع کسی که سرویس میزند
لاتین پیشوند قیدساز یا اسمساز
cephalad
متمایل بهطرف سر
bromeliad
گونههای مختلف آناناسیان (=خانوادهی آناناس)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «AD» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ad