آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۱ آذر ۱۴۰۴

    AD

    æd æd æd æd

    شکل جمع:

    ads

    معنی AD | جمله با AD

    noun adjective abbreviation countable informal A1

    (ad) (advertisement) آگهی، تبلیغات، تبلیغاتی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    newspapers ads

    آگهی‌های روزنامه

    TV ads

    تبلیغات تلویزیونی

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He appeared in an ad for fizzy drinks.

    او در آگهی نوشیدنی‌های گازدار دیده شد.

    the ad campaign

    کمپین (=پویش) تبلیغاتی

    ad budget

    بودجه‌ی تبلیغاتی

    abbreviation

    (A.D./AD) (Anno Domini) پس از میلاد (مسیح)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    The Roman empire ended in A.D. 476.

    امپراتوری روم در سال ۴۷۶ میلادی (=پس از میلاد) فروپاشید.

    during the seventh century AD

    در طول قرن هفتم پس از میلاد

    noun abbreviation uncountable

    پزشکی (AD) (Alzheimer's disease) بیماری آلزایمر

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    AD is thought to be caused by the abnormal build-up of proteins in and around brain cells.

    تصور می‌شود که بیماری آلزایمر ناشی از تجمع غیرطبیعی پروتئین‌ها در داخل و اطراف سلول‌های مغزی است.

    AD is the most common type of dementia.

    بیماری آلزایمر شایع‌ترین نوع زوال عقل است.

    noun abbreviation

    (AD) (active duty) (خدمت) تمام‌وقت (به‌ویژه پلیس یا نیروهای مسلح)

    an AD soldier

    سرباز تمام‌وقت

    AD personnel

    پرسنل تمام‌وقت

    abbreviation

    اقتصاد (a/d یا A/D) (after date) تاریخ پس از تاریخ سررسید برات

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

    مشاهده

    six months after date

    شش ماه پس از تاریخ سررسید برات

    long after date

    تاریخ طولانی‌مدت سررسید برات

    noun abbreviation countable

    (AD) (airworthiness directive) دستورالعمل صلاحیت پرواز

    Emergency ADs

    دستورالعمل‌های صلاحیت پرواز اضطراری

    Aircraft owners and operators are responsible for ensuring compliance with the requirements of all ADs that apply to their aircraft.

    مالکان و بهره‌برداران هواپیما مسئول اطمینان از رعایت الزامات همه‌ی دستورالعمل‌های صلاحیت پرواز هستند که در مورد هواپیمای آن‌ها اعمال می‌شود.

    noun abbreviation countable

    سینما و تئاتر (AD) (assistant director) دستیار کارگردان

    The role of an AD on a film includes tracking daily progress against the filming production schedule, checking cast and crew, and maintaining order on the set.

    نقش دستیار کارگردان در فیلم مشتمل بر پیگیری پیشرفت روزانه نسبت به برنامه‌ی تولید فیلم، بررسی بازیگران و گروه و برقراری نظم است.

    1st AD

    دستیار اول کارگردان

    noun abbreviation countable

    (AD) (athletic director) مدیر ورزشی

    A bachelor's degree in Sport Management is the stepping stone that you need in order to begin your career as an AD.

    مدرک کارشناسی مدیریت ورزشی قدم اول و سنگ‌بنایی است که برای شروع کار خود به‌عنوان مدیر ورزشی به آن نیاز دارید.

    An AD oversees the work of coaches and staff in athletic programs.

    مدیر ورزشی بر کار مربیان و کارکنان در برنامه‌های ورزشی نظارت می‌کند.

    abbreviation

    پزشکی لاتین (AD) (auris dextra/right ear) گوش راست (به‌ویژه در شنوایی‌شناسی و در نوشتن نسخه‌های پزشکی از آن استفاده می‌شود)

    Instill 2 drops AD daily.

    هر روز دو قطره در گوش راست بریزید.

    wounds of AD

    زخم‌های گوش راست

    abbreviation

    تکنولوژی (A/D) (analog/digital) آنالوگ یا دیجیتال

    A/D system

    سیستم آنالوگ یا دیجیتال

    A/D signals

    سیگنال‌های آنالوگ یا دیجیتال

    abbreviation prefix

    لاتین به

    ad out

    به نفع دریافت‌کننده‌ی سرویس

    ad in

    به نفع کسی که سرویس می‌زند

    abbreviation prefix

    لاتین پیشوند قیدساز یا اسم‌ساز

    cephalad

    متمایل به‌طرف سر

    bromeliad

    گونه‌های مختلف آناناسیان (=خانواده‌ی آناناس)

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد AD

    1. noun advertisement
      Synonyms:
      announcement promotion notice commercial flyer plug endorsement circular

    سوال‌های رایج AD

    شکل جمع AD چی میشه؟

    شکل جمع AD در زبان انگلیسی ads است.

    ارجاع به لغت AD

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «AD» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ad

    لغات نزدیک AD

    • - acyloin
    • - acyrology
    • - AD
    • - ad agency
    • - ad astra per aspera
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    k keep your eyes peeled knack hindi concern hibernal high and mighty hilarious the outset reach out genuine interest genuine polluter intentionality belonging کشکول کوشک ساعد تهدیدآمیز تحکم تحکیم لحاف محفل ماسک معمول مطبوع مطبوعات مجزا محال محجر
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.