فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Adaption

əˈdæpʃn əˈdæpʃn

شکل جمع:

adaptions

توضیحات:

همچنین می‌توان از adaptation به‌جای adaption استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C1

سازگاری، انطباق، توافق، سازش، تطبیق

His quick adaption to the new culture impressed everyone.

سازگاری سریع او با فرهنگ جدید، همه را تحت‌تأثیر قرار داد.

The adaption of the curriculum was necessary for better student engagement.

تطبیق برنامه‌ی درسی برای افزایش تعامل بهتر دانش‌آموزان ضروری بود.

noun countable uncountable

زیست‌شناسی سازگاری، انطباق (تکامل تدریجی جانداران برای بقا در محیط)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Adaption is crucial for survival in rapidly changing ecosystems.

سازگاری برای بقا در اکوسیستم‌های درحال‌ تغییر سریع بسیار مهم است.

The giraffe's long neck is an example of adaption to its environment.

گردن بلند زرافه نمونه‌ای از انطباق آن با محیط‌زیستش است.

noun countable

سینما و تئاتر اقتباس

She is excited to see the adaption of her favorite book on the big screen.

او از دیدن اقتباس کتاب موردعلاقه‌اش در سینما هیجان‌زده است.

Critics praised the adaption for staying true to the original plot.

منتقدان، اقتباس را به‌خاطر وفاداری به داستان اصلی ستودند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد adaption

  1. noun the act of making suitable to an end or the condition of being made suitable to an end
    Synonyms:
    adaptation adjustment accommodation conformation

ارجاع به لغت adaption

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adaption» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adaption

لغات نزدیک adaption

پیشنهاد بهبود معانی