شکل نوشتاری این لغت در حالت فعل (Verb): add on
ضمیمه کردن، اضافه کردن، افزودن
We decided to add on an additional day to our vacation.
تصمیم گرفتیم یک روز دیگر به تعطیلات خود اضافه کنیم.
I decided to add on a new room to my house to accommodate for my growing family.
تصمیم گرفتم یک اتاق جدید به خانهام ضمیمه کنم تا برای خانوادهی در حال رشدم جا داشته باشم.
کامپیوتر برافزا
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The virtual reality headset is a popular add-on for gaming computers.
هدست واقعیت مجازی برافزایی محبوب برای کامپیوترهای گیمینگ است.
A scanner is a useful add-on.
اسکنر برافزای محبوبی است.
افزوده، اضافات (در جمع)
The add-on for the cellphone plan gave me unlimited data and international calling options.
مبلغ افزودهی پرداختی برای این طرح تلفن همراه، دادههای نامحدود و گزینههای تماس بینالمللی را در اختیار من قرار داد.
The airline charges an additional fee for any add-ons, such as extra baggage or seat selection.
شرکت هواپیمایی برای هر نوع اضافات، مانند بار اضافی یا انتخاب صندلی، هزینهی اضافی دریافت میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «add-on» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/add-on-2