متعلق یا مربوط به افغانستان یا مردم آن، افغان، اهل افغانستان، افغانی
Afghan officials
مقامات افغان
Afghan activists
فعالان افغان
the Afghan population
مردم افعانستان
زبان افغانی، پشتو
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He spoke in Afghan.
به زبان پشتو سخن گفت.
No one in the agency spoke Afghan.
هیچکس در آژانس به زبان افغانی صحبت نمیکرد.
(با a کوچک) شالگردن یا پتوی یا کت و غیره بافتهشده یا قلابدوزی شده (با طرحهای هندسی)
an afghan blanket
پتوی افغان
afghan coat
کت افغان
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «afghan» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/afghan