آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Agriculture

ˈæɡrəkʌltʃər ˈæɡrɪˌkʌltʃə

معنی agriculture | جمله با agriculture

noun uncountable B2

زراعت، کشاورزی، برزگری، فلاحت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Agriculture is still the mainstay of the country's economy.

کشاورزی هنوز نقطه اتکای اقتصاد کشور است.

agriculture and industry

کشاورزی و صنعت

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد agriculture

  1. noun farming, crop production
    Synonyms:

لغات هم‌خانواده agriculture

ارجاع به لغت agriculture

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «agriculture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/agriculture

لغات نزدیک agriculture

پیشنهاد بهبود معانی