فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bassist

ˈbeɪsɪst ˈbeɪsɪst

شکل جمع:

bassists

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

موسیقی نوازنده‌ی گیتاربیس

The bassist's new album features collaborations with various artists.

آلبوم جدید این نوازنده‌ی گیتاربیس شامل همکاری با هنرمندان مختلف است.

She has been the bassist for several local rock bands over the years.

او در طول این سال‌ها، نوازنده‌ی گیتاربیس چندین گروه راک محلی بوده است.

noun countable

موسیقی نوازنده‌ی کنترباس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He dreams of becoming a professional bassist one day.

او آرزو دارد که روزی به نوازنده‌ی کنترباسی حرفه‌ای تبدیل شود.

The band's success is attributed to their talented bassist.

موفقیت این گروه به نوازنده‌ی کنترباس بااستعدادشان نسبت داده می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bassist

  1. noun a musician who plays the bass guitar or double bass, providing the harmonic foundation and rhythmic support in a musical ensemble
    Synonyms:
    bass player

ارجاع به لغت bassist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bassist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bassist

لغات نزدیک bassist

پیشنهاد بهبود معانی