شکل جمع:
baysسرخ مایل به قرمز، کهیر، خلیج کوچک، عوعوکردن، زوزه کشیدن(سگ)، دفاع کردن درمقابل، عاجزکردن، اسب کهر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
cargo bay
جای باروبنه
bomb bay
انبارک (یا مخزن) بمب (در هواپیما)
In full bay, the hounds followed the fox.
سگهای تازی زوزهکنان در تعقیب روباه بودند.
Wolves baying at the moon.
گرگهایی که بر ماه زوزه میکشیدند.
indeed, when a cat is at bay, she will claw a tiger's eyes away
نبینی که چون گربه عاجز شود - بر آرد به چنگال چشم از پلنگ
a deer at bay
آهوی محاصرهشده
We must cooperate to keep chaos at bay.
باید برای جلوگیری از هرج و مرج همکاری کنیم.
At Dunkirk, the Germans tried to bring the British to bay.
در دانکرک آلمانها کوشیدند راه گریز را بر انگلیسیها ببندند.
a crown of bay
تاج افتخار
a bay horse
اسب کهر
راه فرار را گرفتن، گیرانداختن، به تنگ آوردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bay» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bay