امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Be On The Go

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation
سخت مشغول بودن، دائم در جنب و جوش بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- I've been on the go all day, running errands and attending meetings.
- من تمام روز در حال جنب و جوش بودم، کارهای مختلف انجام می‌دادم و در جلسات شرکت می‌کردم.
- She's always on the go, juggling work, family, and social life.
- او همیشه سخت مشغول است و بین کار، خانواده و زندگی اجتماعی تعادل برقرار می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت be on the go

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «be on the go» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/be-on-the-go

لغات نزدیک be on the go

پیشنهاد بهبود معانی