فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bone-dry

boʊnˈdraɪ bəʊnˈdraɪ

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective

خیلی خشک، خشکیده

Due to a shortage of rain the soil is bone-dry.

در اثر بی‌بارانی زمین کاملاً خشک شده است.

adjective

کسی که لب به مشروب الکلی نمی‌زند، جایی که نوشیدن مواد الکلی در آن قدغن است

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bone-dry

  1. adjective having little or no liquid or moisture
    Synonyms:
    dry arid waterless moistureless anhydrous sere

ارجاع به لغت bone-dry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bone-dry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bone-dry

لغات نزدیک bone-dry

پیشنهاد بهبود معانی