با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Both

boʊθ bəʊθ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

conjunction A1
این یکی و آن یکی، نیز، هم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- both in this country and abroad
- هم در این کشور و هم در خارج
- The future both excites and scares me.
- آینده هم مرا به هیجان می‌آورد و هم می‌ترساند.
- both tired and hungry
- هم خسته و هم گرسنه
adjective
هردو، هردوی
- These are dangers that threaten both husband and wife.
- اینها خطرهایی هستند که زن و شوهر هر دو را تهدید می‌کند.
- Both were young.
- هر دو جوان بودند.
- Both of his brothers died last year.
- هر دو برادرش پارسال مردند.
- I knew them both (or I knew both of them).
- هر دوی آن‌ها را می‌شناختم.
- They both spoke English.
- هر دو انگلیسی حرف می‌زدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد both

  1. determiner two together
    Synonyms: one and the other, the couple, the pair, the two, twain

Idioms

  • the best of both worlds

    از دو طرف سود بردن، از مزایای دو چیز مختلف به‌طور هم‌زمان بهره‌مند شدن

ارجاع به لغت both

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «both» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/both

لغات نزدیک both

پیشنهاد بهبود معانی