فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Both

boʊθ bəʊθ

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

determiner predeterminer pronoun A1

این یکی و آن یکی، نیز، هم

The future both excites and scares me.

آینده هم مرا به هیجان می‌آورد و هم می‌ترساند.

She has two pets, both of which are cats.

او دو حیوان خانگی دارد، که هر دو گربه هستند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

both in this country and abroad

هم در این کشور و هم در خارج

both tired and hungry

هم خسته و هم گرسنه

adjective

هردو، هردوی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

These are dangers that threaten both husband and wife.

اینها خطرهایی هستند که زن و شوهر هر دو را تهدید می‌کند.

Both were young.

هر دو جوان بودند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Both of his brothers died last year.

هر دو برادرش پارسال مردند.

I knew them both (or I knew both of them).

هر دوی آن‌ها را می‌شناختم.

They both spoke English.

هر دو انگلیسی حرف می‌زدند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد both

  1. determiner two together
    Synonyms:
    the two the pair the couple twain one and the other

Idioms

the best of both worlds

از دو طرف سود بردن، از مزایای دو چیز مختلف به‌طور هم‌زمان بهره‌مند شدن

ارجاع به لغت both

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «both» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/both

لغات نزدیک both

پیشنهاد بهبود معانی