امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Brabble

ˈbræbʌl ˈbræbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    brabbled
  • شکل سوم:

    brabbled
  • وجه وصفی حال:

    brabbling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive
دعوا کردن، بحث کردن، جنجال کردن، مشاجره کردن، جروبحث کردن، بحث‌وجدل کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The children began to brabble over who would lead the game.
- بچه‌ها به‌خاطر اینکه چه کسی بازی را رهبری کند، شروع به دعوا کردند.
- They would often brabble late into the night, debating the silliest topics.
- آن‌ها اغلب شب‌ها تا دیروقت حرف می‌زدند و درباره‌ی احمقانه‌ترین موضوعات بحث می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brabble

  1. verb Argue over petty things
    Synonyms:
    quibble pettifog bicker squabble

ارجاع به لغت brabble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brabble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brabble

لغات نزدیک brabble

پیشنهاد بهبود معانی