فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Brabble

ˈbræbʌl ˈbræbl

گذشته‌ی ساده:

brabbled

شکل سوم:

brabbled

وجه وصفی حال:

brabbling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive

دعوا کردن، بحث کردن، جنجال کردن، مشاجره کردن، جروبحث کردن، بحث‌وجدل کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The children began to brabble over who would lead the game.

بچه‌ها به‌خاطر اینکه چه کسی بازی را رهبری کند، شروع به دعوا کردند.

They would often brabble late into the night, debating the silliest topics.

آن‌ها اغلب شب‌ها تا دیروقت حرف می‌زدند و درباره‌ی احمقانه‌ترین موضوعات بحث می‌کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brabble

  1. verb argue over petty things
    Synonyms:
    squabble bicker quibble pettifog

ارجاع به لغت brabble

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brabble» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brabble

لغات نزدیک brabble

پیشنهاد بهبود معانی