فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Caffeine

kæˈfiːn ˈkæfiːn

توضیحات:

همچنین caffein نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار caffeine رایج است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

(ماده‌ی شیمیایی خوراکی‌ای که در گیاهان گوناگونی از جمله قهوه، کاکائو، کولا و چای یافت می‌شود و نوعی داروی محرک است که می‌تواند از خوابیدن جلوگیری کند) کافئین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Her doctor told her to avoid caffeine.

دکترش به او گفت که از مصرف کافئین اجتناب کند.

influence of caffein on mental and motor efficiency

تاثیر کافئین بر کارایی ذهنی و حرکتی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد caffeine

  1. noun a bitter alkaloid found in coffee and tea that is responsible for their stimulating effects
    Synonyms:
    caffein

ارجاع به لغت caffeine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «caffeine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/caffeine

لغات نزدیک caffeine

پیشنهاد بهبود معانی