به این شکل نیز نوشته میشود: carle
قدیمی دهاتی، روستایی، رعیت، خردهکشاورز
Carl had no rights or freedoms and was bound to serve his lord for life.
این رعیت هیچ حقوق یا آزادیای نداشت و مجبور بود مادامالعمر به ارباب خود خدمت کند.
The carle had to give a portion of his harvest to the lord.
این خردهکشاورز باید بخشی از محصولش را به لرد میداد.
(انگلیسی اسکاتلندی) آدم بیتربیت، آدم بیفرهنگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The party was ruined by a group of carls.
یه سری آدم بیتربیت گند زدند به مهمونی.
I can't believe she married such a carl.
نمیتوانم باور کنم که او با چنین آدم بیفرهنگی ازدواج کرده است.
(انگلیسی اسکاتلندی) آدم قویهیکل، آدم نیرومند
This carl lifted the heavy box effortlessly.
این آدم نیرومند جعبهی سنگین را بدون زحمت بلند کرد.
The soccer team needed a few carls.
این تیم فوتبال به چندتا آدم قویهیکل نیاز داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «carl» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/carl