امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cark

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
تحمیل کردن، بار کردن، غمگین ساختن یاشدن، نگران شدن، بار مسئولیت، رنج و زحمت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cark

  1. verb To cause anxious uneasiness in
    Synonyms:
    concern trouble ail distress perturb unhinge disquiet worry distract disorder
  1. verb To focus the attention on something moodily and at length
    Synonyms:
    brood dwell fret mope worry stew

ارجاع به لغت cark

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cark» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cark

لغات نزدیک cark

پیشنهاد بهبود معانی