فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Catatonic

ˌkæt̬əˈtɑːnɪk ˌkætəˈtɒnɪk

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

(روانپزشکی) کاتاتونیک، روان‌گسیختگی، حالت خلسه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

However, the exact relationship of these cognitive deficits to catatonic symptoms remains unclear.

هرچند هنوز ارتباط دقیق این نقصان‌های ذهنی با علائم کاتاتونیک نامشخص است.

When he was stressed he fell into a catatonic state.

وقتی که مضطرب شد به حالت کاتاتونیک درآمد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد catatonic

  1. adjective unaware
    Synonyms:
    unconscious confused suspended hung wedged comatose

ارجاع به لغت catatonic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «catatonic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/catatonic

لغات نزدیک catatonic

پیشنهاد بهبود معانی