فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Chico

ˈtʃikoʊ ˈtʃiːkəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    جغرافیا چیکو (شهری در ایالت کالیفرنیا در ایالات متحده‌ی آمریکا)
    • - The population of Chico has been steadily growing over the years.
    • - جمعیت چیکو در طول این سال‌ها به طور پیوسته در حال افزایش بوده است.
    • - The residents of Chico enjoy a high quality of life.
    • - ساکنان چیکو از کیفیت زندگی بالایی برخوردار هستند.
  • noun countable informal
    مرد جوان، پسر جوان (از ریشه‌ی اسپانیایی) (با حرف کوچک)
    • - The chico was studying hard for his upcoming exams.
    • - مرد جوان برای امتحانات آتی خودش سخت درس می‌خواند.
    • - The chico walked down the street with his friends, laughing and joking.
    • - پسر جوان با دوستانش در خیابان قدم می‌زد. می‌خندید و شوخی می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد Chico

  1. noun United States comedian; one of four brothers who made motion pictures together (1891-1961)
    Synonyms: marx, Leonard Marx

ارجاع به لغت Chico

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «Chico» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chico

لغات نزدیک Chico

پیشنهاد بهبود معانی