با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Chicory

ˈtʃɪkəri ˈtʃɪkəri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    chicories

توضیحات

همچنین می‌توان از french endive به‌ جای chicory استفاده کرد.

معنی

noun
کاسنی دشتی، کاسنی تلخ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chicory

  1. noun Crisp spiky leaves with somewhat bitter taste
    Synonyms: bunk, herb, curly endive, succory, radicchio, plant, chicory plant, root, witloof, cichorium-intybus
  2. noun Root of the chicory plant roasted and ground to substitute for or adulterate coffee
    Synonyms: chicory root

ارجاع به لغت chicory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chicory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chicory

لغات نزدیک chicory

پیشنهاد بهبود معانی