فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Climber

ˈklaɪmər ˈklaɪmə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    climbers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    ورزش کوه‌نورد، صخره‌نورد
    • - The climber scaled the towering cliff with incredible skill and determination.
    • - صخره‌نورد با مهارت و اراده‌ای باورنکردنی از صخره‌ی بلند بالا رفت.
    • - The young tree frog is an excellent climber, leaping from branch to branch with ease.
    • - قورباغه درختی جوان یک کوه‌نورد عالی است و به‌راحتی از شاخه‌ای به شاخه‌ی دیگر می‌پرد.
  • noun countable
    گیاه‌شناسی بالارونده، پیچنده
    • - Grapevines are climbers.
    • - درخت مو، بالارونده است.
    • - The climber gracefully twisted and turned.
    • - پیچنده به زیبایی پیچ خورد و چرخید.
  • noun countable
    جاه‌طلب، نوکیسه، فرصت‌طلب
    • - The social climber was always looking for ways to network and advance in their career.
    • - این فرصت‌طلب اجتماعی همیشه به‌دنبال راه‌هایی برای شبکه‌ی ارتباطی و پیشرفت در حرفه‌ی خود بود.
    • - The climber would do whatever it took to gain entry into elite social circles.
    • - فرد جاه‌طلب برای ورود به محافل اجتماعی نخبگان هر کاری که لازم بود، انجام می‌داد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد climber

  1. noun An iron spike attached to the shoe to prevent slipping on ice when walking or climbing
    Synonyms: crampon, mounter, crampoon, cragsman, climbing iron
  2. noun Someone seeking social prominence by obsequious behavior
    Synonyms: social-climber

Collocations

ارجاع به لغت climber

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «climber» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/climber

لغات نزدیک climber

پیشنهاد بهبود معانی