شکل جمع:
climbersورزش کوهنورد، صخرهنورد
The climber scaled the towering cliff with incredible skill and determination.
صخرهنورد با مهارت و ارادهای باورنکردنی از صخرهی بلند بالا رفت.
The young tree frog is an excellent climber, leaping from branch to branch with ease.
قورباغه درختی جوان یک کوهنورد عالی است و بهراحتی از شاخهای به شاخهی دیگر میپرد.
گیاهشناسی بالارونده، پیچنده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی گیاهشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Grapevines are climbers.
درخت مو، بالارونده است.
The climber gracefully twisted and turned.
پیچنده به زیبایی پیچ خورد و چرخید.
جاهطلب، نوکیسه، فرصتطلب
The social climber was always looking for ways to network and advance in their career.
این فرصتطلب اجتماعی همیشه بهدنبال راههایی برای شبکهی ارتباطی و پیشرفت در حرفهی خود بود.
The climber would do whatever it took to gain entry into elite social circles.
فرد جاهطلب برای ورود به محافل اجتماعی نخبگان هر کاری که لازم بود، انجام میداد.
کوه نورد، کوه پیما
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «climber» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/climber