گوشت نمکسودشدهی گاو (نوعی از گوشت گاو که با نمک و ادویه فرآوری شده است)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They cooked corned beef with cabbage for dinner.
آنها برای شام گوشت نمکسودشدهی گاو را با کلم پختند.
I prefer fresh beef over canned corned beef.
من گوشت تازه را به گوشت نمکسودشدهی کنسروی ترجیح میدهم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «corned beef» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/corned-beef