گذشتهی ساده:
cosplayedسومشخص مفرد:
cosplaysوجه وصفی حال:
cosplayingشکل جمع:
cosplaysپوشاک کاسپلی، خیالیپوشی (پوشیدن لباس شخصیتهای خیالی و وانمود به اینکه آن شخص همان شخصیت خیالی میباشد.)
She looked stunning in her cosplay outfit.
او در لباس کاسپلی خود جذاب به نظر میرسید.
She spent hours perfecting her intricate cosplay for the upcoming convention.
او ساعتها وقت صرف کرد تا کاسپلی پیچیدهاش را برای اجتماع آتی کامل کند.
وانمود کردن، نقش بازی کردن، لباس پوشیدن (شخصیتهای خیالی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The group of friends gathered in the park to cosplay and capture some epic photos.
گروهی از دوستان در پارک جمعشده بودند تا با هم نقش بازی کنند و چند عکس حماسی بگیرند.
They decided to cosplay as their favorite characters for the upcoming convention.
آنها تصمیم گرفتند که مانند شخصیتهای مورد علاقهی خود برای اجتماع پیش رو، نقش بازی کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cosplay» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cosplay