جمعسپاری کردن (دادن وظایف به گروه بزرگی از مردم یا به عموم مردم برای انجام فعالیتی خاص)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We can crowdsource the design of our new logo by asking our customers to submit their ideas.
میتوانیم با درخواست از مشتریانمان برای ارائهی ایدههایشان، طراحی لوگوی جدیدمان را جمعسپاری کنیم.
Our team decided to crowdsource the development of our new app.
گروه ما تصمیم گرفت تا توسعهی اپلیکیشن جدید خودمان را جمعسپاری کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «crowdsource» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crowdsource