فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Crowdsource

ˈkraʊdsɔːrs ˈkraʊdˌsɔːs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

جمع‌سپاری کردن (دادن وظایف به گروه بزرگی از مردم یا به عموم مردم برای انجام فعالیتی خاص)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

We can crowdsource the design of our new logo by asking our customers to submit their ideas.

می‌توانیم با درخواست از مشتریانمان برای ارائه‌ی ایده‌هایشان، طراحی لوگوی جدیدمان را جمع‌سپاری کنیم.

Our team decided to crowdsource the development of our new app.

گروه ما تصمیم گرفت تا توسعه‌ی اپلیکیشن جدید خودمان را جمع‌سپاری کند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت crowdsource

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crowdsource» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crowdsource

لغات نزدیک crowdsource

پیشنهاد بهبود معانی