با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Cruelly

ˈkruːəli ˈkruːəli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb B2
    بی‌رحمانه، وحشیانه، ظالمانه، به‌طور غیرانسانی، شریرانه
    • - He was cruelly treated by his brothers
    • - برادرانش با او ظالمانه رفتار می‌کردند.
    • - She was cruelly taunted by other kids.
    • - بچه‌های دیگر شریرانه به او طعنه می‌زدند.
    • - The dog had been cruelly treated.
    • - با آن سگ بی‌رحمانه و به‌طور غیرانسانی رفتار شده بود.
  • adverb
    (به‌گونه‌ای که باعث ایجاد رنج و آزار شود) به‌شدت، به‌طور بسیار زیاد
    • - The disaster has cruelly exposed the gap between his rhetoric and the reality.
    • - این فاجعه به‌شدت شکاف بین لفاظی‌هایِ پرطمطراقِ او و واقعیت را آشکار کرده است.
    • - The housing authority was cruelly indifferent to its tenants.
    • - اداره‌ی مسکن نسبت به مستأجران به‌شدت بی‌اعتنا بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد cruelly

  1. adverb savagely
    Synonyms: inhumanly, viciously, brutally

لغات هم‌خانواده cruelly

ارجاع به لغت cruelly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cruelly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cruelly

لغات نزدیک cruelly

پیشنهاد بهبود معانی