فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Curvilinear

American: ˌkɜːrvəˈlɪniər British: ˌkɜːvɪˈlɪniə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    (مشتمل بر خط یا خطوط منحنی) منحنی‌الخط، چول‌دار، قوس‌دار، پرچول، چول پیرامون، چول پیرا (curvilineal هم می‌گویند)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد curvilinear

  1. adjective Deviating from a straight line
    Synonyms: arced, arched, arciform, bent, curvilineal, bowed, curved, rounded

ارجاع به لغت curvilinear

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «curvilinear» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/curvilinear

لغات نزدیک curvilinear

پیشنهاد بهبود معانی