فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Dap

American: dæp British: dæp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

verb - intransitive
(ماهیگیری) طعمه را آرام در آب افکندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
verb - intransitive
(به‌ویژه پرنده) آرام خود را به سطح آب زدن
verb - intransitive
ورجهیدن، ورجه‌ورجه کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dap

  1. verb to strike a surface at such an angle as to be deflected
    Synonyms:
    glance graze skim skip ricochet carom

ارجاع به لغت dap

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dap» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dap

لغات نزدیک dap

پیشنهاد بهبود معانی