آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Detector

dɪˈtektər dɪˈtektə

معنی detector | جمله با detector

noun countable

(وسیله) دتکتور، ردیاب، یابنده، کشف‌کننده، موج‌یاب، آشکارگر، آشکارکننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The smoke detector alerted us to the fire.

دتکتور دود ما را از آتش‌سوزی آگاه کرد.

The radar detector helped him avoid tickets.

ردیاب رادار به او کمک کرد تا از بلیط‌های غیرمجاز جلوگیری کند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد detector

  1. noun indicator

ارجاع به لغت detector

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «detector» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/detector

لغات نزدیک detector

پیشنهاد بهبود معانی