درگل ولای کشیدن، چرک کردن، خیس کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The escapee's clothes were draggled.
لباس فراریها کثیف و چروکدار بود.
Some of the boys were draggling on the mountain slopes.
برخی از پسرها در سرازیری کوه وامانده بودند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «draggle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/draggle