آخرین به‌روزرسانی:

Droppings

ˈdrɑːpɪŋz ˈdrɒpɪŋz

معنی

plural preposition

چکیده، اشک کباب،‌ مومی که از شمع می‌چکد،‌ سرکین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد droppings

  1. noun excrement
    Synonyms:
    poop crap dung feces manure ordure fertilizer guano night soil cow pies cowplop meadow muffin

ارجاع به لغت droppings

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «droppings» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/droppings

لغات نزدیک droppings

پیشنهاد بهبود معانی