Droppings

ˈdrɑːpɪŋz ˈdrɒpɪŋz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

plural preposition
چکیده، اشک کباب،‌ مومی که از شمع می‌چکد،‌ سرکین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد droppings

  1. noun excrement
    Synonyms: cow pies, cowplop, crap, dung, feces, fertilizer, guano, manure, meadow muffin, night soil, ordure, poop

ارجاع به لغت droppings

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «droppings» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/droppings

لغات نزدیک droppings

پیشنهاد بهبود معانی