با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Dry Dock

ˈdraɪdɑːk draɪdɒk
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت فعل (Verb): dry-dock

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
(کشتی‌رانی) حوض خشک (حوضی که برای تعمیر یا ساخت کشتی از آن استفاده می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The ship was taken to the dry-dock for maintenance and repairs.
- کشتی برای تعمیر و نگهداری به حوض خشک منتقل شد.
- The ship was lifted out of the water and placed on the dry dock for painting and cleaning.
- کشتی از آب خارج شد و برای رنگ‌آمیزی و تمیز کردن روی حوض خشک قرار گرفت.
verb - transitive
در حوض خشک قرار دادن (کشتی)
- The ship was dry-docked for routine maintenance and repairs.
- کشتی برای نگهداری و تعمیرات روتین در حوض حشک قرار گرفت.
- The shipyard workers dry-docked the massive cargo ship.
- کارگران کشتی‌سازی کشتی باری عظیم را در حوض خشک قرار دادند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت dry dock

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dry dock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dry-dock

لغات نزدیک dry dock

پیشنهاد بهبود معانی