فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Empathize

ˈempəθaɪz ˈempəθaɪz

گذشته‌ی ساده:

empathized

شکل سوم:

empathized

سوم‌شخص مفرد:

empathizes

وجه وصفی حال:

empathizing

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive

(با: with) همدل بودن با

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

I tried to empathize with my cellmate.

کوشیدم که با هم‌سلولی خود همدلی برقرار کنم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد empathize

  1. verb identify with
    Synonyms:
    understand relate to sympathize feel for comprehend imagine share put oneself in another’s place stand in one’s shoes suffer with

ارجاع به لغت empathize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «empathize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/empathize

لغات نزدیک empathize

پیشنهاد بهبود معانی