آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Entrepot

ˈɒntrəpəʊˈɑːntrəpoʊ ˈɒntrəpəʊˈɑːntrəpoʊ

معنی entrepot | جمله با entrepot

انبار، انبار کالا، انبار موقتی، مرکز بازرگانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

They are planning to turn Bushehr into the main entrepôt of the Persian Gulf.

آن‌ها می‌خواهند بوشهر را تبدیل به شاه‌بندر اصلی خلیج فارس بکنند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد entrepot

  1. noun a port where merchandise can be imported and then exported without paying import duties
    Synonyms:
    transshipment center
  1. noun a depository for goods

ارجاع به لغت entrepot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «entrepot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/entrepot

لغات نزدیک entrepot

پیشنهاد بهبود معانی