FBI

ˌef biː ˈaɪ ˌef biː ˈaɪ
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

FBI مخفف عبارت Federal Bureau of Investigation است.

این لغت به شکل the FBI نیز نوشته می‌شود.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

abbreviation noun uncountable
اِف‌بی‌آی، اداره‌ی تحقیقات فدرال (سازمان اطلاعات داخلی و امنیتی ایالات متحده‌ی آمریکا که مسئول پیشگیری از فعالیت‎‌های جاسوسی و پنهانی در داخل کشور آمریکا است)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The FBI is part of the U.S Department of Justice.
- اداره‌ی تحقیقات فدرال بخشی از وزارت دادگستری ایالات متحده است.
- FBI agents investigate crimes like terrorism, cybercrime, and organized crime.
- مأموران اِف‌بی‌آی در مورد جنایاتی مانند تروریسم، جرایم سایبری و جرایم سازمان‌یافته تحقیق می‌کنند.
- The FBI has been monitoring the suspect for weeks.
- اِف‌بی‌آی هفته‌ها مظنون را زیرنظر داشته است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد FBI

  1. noun A federal law enforcement agency that is the principal investigative arm of the Department of Justice
    Synonyms:
    feds federal bureau of investigation federal law enforcement agency cia faa fda ftc epa nasa va nlrb gsa gao tva icc nsf oeo usia aec eda eeoc eib fca fpc

ارجاع به لغت FBI

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «FBI» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fbi

لغات نزدیک FBI

پیشنهاد بهبود معانی