آخرین به‌روزرسانی:

Feverishly

ˈfiː.vər.ɪʃ.li ˈfiː.vər.ɪʃ.li

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb

با تب، تب‌دار

He was breathing fast and feverishly.

نفس‌هایش سریع و تب‌دار بود.

The child tossed feverishly in his sleep.

کودک در خواب، با تب‌ این‌سو و آن‌سو می‌غلتید.

adverb

با تب‌و‌تاب، با حرارت، با هیجان، به‌صورت پرانرژی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The company is working feverishly on the new product launch.

شرکت با تب‌و‌تاب روی عرضه‌ی محصول جدید کار می‌کند.

Scientists are working feverishly to find a cure for the disease.

دانشمندان، پرانرژی برای یافتن درمان این بیماری کار می‌کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت feverishly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «feverishly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/feverishly

لغات نزدیک feverishly

پیشنهاد بهبود معانی