فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Footling

ˈfuːtl̩ɪŋ ˈfuːtl̩ɪŋ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal

قدیمی بی‌اهمیت، پیش‌پاافتاده، بی‌ارزش، بی‌فایده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

I didn't want to waste my time on such a footling task when there were more important things to do.

وقتی کارهای مهم‌تری برای انجام دادن وجود داشت، نمی‌خواستم وقتم را روی چنین کار بی‌اهمیتی تلف کنم.

The footling argument over which color socks to wear seemed silly to me.

بحث و جدل بی‌ارزش سر اینکه کدام رنگ جوراب را بپوشم، به نظرم احمقانه بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد footling

  1. adjective (informal) small and of little importance
    Synonyms:
    little trivial petty piddling piffling fiddling picayune lilliputian

ارجاع به لغت footling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «footling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/footling

لغات نزدیک footling

پیشنهاد بهبود معانی