از، بهواسطه، درنتیجه، از روی، مطابق، از پیش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
from noon to midnight
از ظهر تا نیمه شب
to take a pencil from the pocket
مدادی را از جیب در آوردن
to leave from the station
از ایستگاه عزیمت کردن
a letter from Mehri
نامهای از مهری
truths learned from reading
حقایق آموختهشده از (راه) خواندن
away from danger
دور از خطر
away from home
دور از مأوا
Take two from four!
دو را از چهار کم کن!
Snow kept us from going.
برف ما را از رفتن بازداشت.
He was recently released from jail.
او اخیراً از زندان آزاد شد.
to tell one thing from another
یک چیز را از چیز دیگر باز شناختن (تمیز دادن)
to tremble from fear
از ترس لرزیدن
He is coming from Italy.
او از ایتالیا میآید.
hear (from) the reed....
بشنو از نی ....
little did I know, from the start, that you are unkind and fickle
من ندانستم از اول که تو بیمهر و وفایی
زمین تا آسمان فرق داشتن، بسیار متفاوت بودن
از دور و نزدیک، از همهجا، از جاهای مختلف
از اقصینقاط، از مناطق مختلف بسیاری، از دور و نزدیک
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «from» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/from