-
Noun
سردخانهی آشپزخانه (مکانی خنک و دارای تهویه مناسب که در آن غذاهای سرد تهیه میشود)
-
- The garde-manger was filled with an array of fresh vegetables and meats.
- - سردخانهی آشپزخانه پر از سبزیجات تازه و گوشت بود.
-
- The head chef tasked the sous chef with organizing the garde-manger.
- - سرآشپز آشپز را مأمور ساماندهی سردخانهی آشپزخانه کرد.
-
Noun
غذا و آشپزی
آشپز خوراک سرد
-
- The garde-manger's attention to detail was evident.
- - توجه آشپز خوراک سرد به جزئیات مشهود بود.
-
- The garde-manger's specialty was creating unique and flavorful salads.
- - تخصص این آشپز خوراک سرد درست کردن سالادهای منحصربهفرد و خوشطعم بود.