Garlic

ˈɡɑːrlɪk ˈɡɑːlɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    garlics
  • Uncountable Noun
    غذا و آشپزی گیاه‌شناسی سیر
    • - Garlic is an essential part of the Haft-Seen.
    • - سیر جزء ضروری سفره‌ی هفت‌سین است.
    • - I added a clove of garlic to the soup.
    • - یک حبه سیر به سوپ اضافه کردم.
    • - I hate the taste of garlic.
    • - از طعم سیر متنفرم.
پیشنهاد و بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات نزدیک garlic

پیشنهاد و بهبود معانی