با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Gibson

ˈɡɪbsən ˈɡɪbsən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    گیبسن (مشروبی الکلی که از آمیختن جین و ورموت درست می‌شود و به‌طور معمول یک پیاز کوچک ترشی انداخته در آن می‌گذارند)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد gibson

  1. noun United States illustrator remembered for his creation of the `Gibson girl' (1867-1944)
    Synonyms: C. D. Gibson, Charles Dana Gibson
  2. noun Australian actor (born in the United States in 1956)
    Synonyms: Mel Gibson, Mel Columcille Gerard Gibson
  3. noun United States tennis player who was the first Black woman player to win all the major world singles titles (1927-2003)
    Synonyms: althea gibson

ارجاع به لغت gibson

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gibson» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gibson

لغات نزدیک gibson

پیشنهاد بهبود معانی