شکل جمع:
green cardsگرینکارت، کارت سبز (مدرکی که نشاندهندهی وضعیت اقامت دائمی و حقوق مرتبط با آن در ایالات متحده است)
The green card application process can be quite complicated.
فرایند تقاضای گرینکارت میتواند بسیار پیچیده باشد.
He finally received his green card after years of waiting.
سرانجام، پساز سالها انتظار، کارت سبز خود را دریافت کرد.
انگلیسی بریتانیایی کارت سبز خودرو، گواهی بیمهی خودرو (مدرکی که خودروی فرد را در برابر حوادث و تصادفات بیمه میکند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The green card is in the glove compartment.
کارت سبز خودرو داخل جعبهی داشبورد است.
Before traveling, make sure to check that your green card is not expired.
قبلاز سفر، اطمینان حاصل کنید که گواهی بیمهی خودرو شما منقضی نشده باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «green card» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/green-card