فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Green Card

ˈɡriːnˈkɑːrd ɡriːnkɑːd

شکل جمع:

green cards

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

گرین‌کارت، کارت سبز (مدرکی که نشان‌دهنده‌ی وضعیت اقامت دائمی و حقوق مرتبط با آن در ایالات متحده است)

The green card application process can be quite complicated.

فرایند تقاضای گرین‌کارت می‌تواند بسیار پیچیده باشد.

He finally received his green card after years of waiting.

سرانجام، پس‌از سال‌ها انتظار، کارت سبز خود را دریافت کرد.

noun countable

انگلیسی بریتانیایی کارت سبز خودرو، گواهی بیمه‌ی خودرو (مدرکی که خودروی فرد را در برابر حوادث و تصادفات بیمه می‌کند)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The green card is in the glove compartment.

کارت سبز خودرو داخل جعبه‌ی داشبورد است.

Before traveling, make sure to check that your green card is not expired.

قبل‌از سفر، اطمینان حاصل کنید که گواهی بیمه‌ی خودرو شما منقضی نشده باشد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد green card

  1. noun officially known as a Permanent Resident Card, is an immigration document issued by the United States government that grants a non-U.S. citizen the legal right to live and work permanently in the United States
    Synonyms:
    permit visa pass passport

ارجاع به لغت green card

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «green card» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/green-card

لغات نزدیک green card

پیشنهاد بهبود معانی