امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Harp

hɑːrp hɑːp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    harped
  • شکل سوم:

    harped
  • سوم‌شخص مفرد:

    harps
  • وجه وصفی حال:

    harping
  • شکل جمع:

    harps

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
موسیقی چنگ، هارپ (گونه‌ای ساز زهی باستانی است)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The harp was beautifully crafted.
- چنگ به‌زیبایی درست شده بود.
- She had been practicing the harp for years.
- او سال‌ها بود که چنگ تمرین می‌کرد.
verb - intransitive
(درباره‌ی موضوعی) دائم حرف زدن، پیله کردن، شکایت کردن، حرافی کردن، پرچانگی کردن
- She kept harping on her husband's inefficiency.
- او مدام درباره‌ی بی‌عرضگی شوهرش شکایت می‌کرد.
- I wish my friend would stop harping on her ex-boyfriend and focus on more positive aspects of her life.
- ای کاش دوستم یک‌ریز راجع به دوست پسر سابقش حرف نمی‌زد و روی جنبه‌های مثبت زندگی‌اش تمرکز می‌کرد.
verb - intransitive
موسیقی چنگ زدن
- She loves to harp on her harp every morning.
- او دوست دارد هر صبح با چنگ خود چنگ بزند.
- The musician will harp on the harp during the concert, showcasing their exceptional talent.
- این نوازنده در طول کنسرت بر روی هارپ چنگ خواهد زد و استعداد استثنایی خود را به نمایش می‌گذارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد harp

  1. noun A small rectangular free-reed instrument having a row of free reeds set back in air holes and played by blowing into the desired hole
    Synonyms: harmonica, lyre, concert harp, pedal harp, triple harp, psaltery, Welsh harp, folk harp, Irish harp, Celtic harp, aeolian-harp, zither, Autoharp (trademark), mouth-organ, heptachord, cithara, mouth harp, dulcimer, hexachord, polychord
  2. verb Come back to
    Synonyms: dwell, nag, reiterate, repeat

Phrasal verbs

  • harp on

    مکرراً تکرار کردن، بسیار گفتن، پرگویی کردن، حرافی کردن، پرچانگی کردن

ارجاع به لغت harp

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «harp» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/harp

لغات نزدیک harp

پیشنهاد بهبود معانی