تمام کردن، به پایان رساندن، خاتمه دادن، دست کشیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We have done cleaning the house.
نظافت خانه را تمام کردهایم.
They have done watching the movie.
تماشای فیلم را به پایان رساندهاند.
We have done listening to your excuses.
از گوش دادن به بهانههای شما دست کشیدهایم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «have done» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/have-done