علیاحضرت (Her Highness)، اعلیحضرت (His Highness)
HH arrived at the palace in a regal carriage.
علیاحضرت با کالسکهی سلطنتی به کاخ رسید.
I had the honor of meeting HH at a royal event.
افتخار ملاقات با اعلیحضرت در یک مراسم سلطنتی را داشتم.
عالیجناب (His Holiness) (بهویژه برای اشاره به رهبر مذهبی عالیرتبه)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Many followers seek guidance from HH.
بسیاری از پیروان به دنبال راهنمایی از عالیجناب هستند.
The presence of HH brings a sense of peace to his followers.
حضور عالیجناب حس آرامش را برای پیروانش به ارمغان میآورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «HH» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hh