Historian

hɪˈstɔːriən hɪˈstɔːriən
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    historians

معنی

noun countable C1
تاریخ‌نویس، تاریخ‌دان، مورخ، تاریخ‌گزار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد historian

  1. noun A person who is an authority on history and who studies it and writes about it
    Synonyms: historiographer, annalist, chronicler, history professor, recorder, archivist, writer, writer of history, professor, biographer, teacher

لغات هم‌خانواده historian

ارجاع به لغت historian

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «historian» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/historian

لغات نزدیک historian

پیشنهاد بهبود معانی