Hokeypokey

آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: hokey-pokey

  • noun uncountable
    غذا و آشپزی هوکی پوکی (با شکر و شیره‌ی قند و جوش شیرین و برخی مواد دیگر درست می‌شود)
    • - I put hokeypokey in my mouth.
    • - هوکی پوکی رو توی دهنم گذاشتم.
    • - homemade hokey pokey
    • - هوکی پوکی خانگی
  • noun uncountable
    هوکی پوکی (نوعی بستنی وانیلی که ماده‌ی اصلی آن عسل است و معمولاً فروشندگان دوره‌گرد آن را می‌فروشند)
    • - I ate a scoop of hokeypokey after school.
    • - بعد از مدرسه یک اسکوپ هوکی پوکی خوردم.
    • - I love eating hokey-pokey on hot summer days.
    • - عاشق خوردن هوکی پوکی در روزهای گرم تابستان هستم.
  • noun uncountable
    هوکی پوکی (رقصی که در آن افراد به‌صورت دایره‌ای می‌ایستند و دست‌ها و پاهای خود را یکی‌یکی تکان می‌دهند)
    • - They did the hokeypokey.
    • - آن‌ها رقص هوکی پوکی را انجام دادند.
    • - I love to do the hokeypokey at parties!
    • - دوست دارم توی مهمونی‌ها رقص هوکی پوکی رو انجام بدم!
    • - The children all enjoyed doing the hokeypokey.
    • - همه‌ی بچه‌ها از انجام رقص هوکی پوکی لذت می‌بردند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت hokeypokey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hokeypokey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hokeypokey

لغات نزدیک hokeypokey

پیشنهاد بهبود معانی