آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۷ آبان ۱۴۰۴

    Hungrily

    ˈhʌŋɡrli ˈhʌŋɡrli

    معنی hungrily | جمله با hungrily

    adverb

    (به گونه‌ای که نشان می‌دهد شخصی گرسنه است) از روی گرسنگی، با گرسنگی، از روی گشنگی، با ولع

    The sergeant gnawed hungrily at his cheese roll.

    گروهبان از روی گشنگی، نون‌پنیرش رو مثل موش جوید.

    He hungrily devoured six pieces of bread.

    از روی گرسنگی شش تکه نان را بلعید.

    adverb

    (به گونه‌ای که نشان‌دهنده‌ی تمایل شدید به چیزی باشد) با میل مفرط، با ولع، از روی ولع، مشتاقانه، آرزومندانه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    Your competitors are hungrily eyeing your assets.

    رقیب‌های تو با ولع به دارایی‌های تو چشم دوخته‌اند.

    She looked at him hungrily.

    مشتاقانه به او نگاه کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات هم‌خانواده hungrily

    • noun
      hunger
    • adjective
      hungry
    • adverb
      hungrily

    سوال‌های رایج hungrily

    معنی hungrily به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی "hungrily" در زبان فارسی به‌معنای «با گرسنگی»، «به‌طور گرسنه»، یا «حریصانه» ترجمه می‌شود.

    این واژه قید (adverb) است و از صفت hungry به معنای «گرسنه» مشتق شده است. کاربرد آن معمولاً برای توصیف نوعی رفتار، نگاه، یا عمل همراه با میل شدید به غذا یا حتی میل شدید به چیز دیگری غیر از خوراک (مانند قدرت، دانش یا عشق) به کار می‌رود.

    در نخستین لایه‌ی معنایی، «hungrily» به وضعیت فیزیولوژیکی و احساسی انسان اشاره دارد؛ حالتی که فرد از گرسنگی رنج می‌برد و در پی یافتن غذاست. وقتی می‌گوییم کسی «hungrily ate the bread»، یعنی او نان را با ولع و شتاب خورد. در این معنا، واژه نه‌تنها گرسنگی فیزیکی را بیان می‌کند، بلکه حالتی از نیاز فوری و بی‌تابی را نیز منتقل می‌سازد. این نوع کاربرد در متون ادبی یا توصیفی معمولاً برای القای شدت احساس و تصویرسازی زنده از صحنه به کار می‌رود.

    در سطحی استعاری‌تر، «hungrily» گاه به میل درونی و غیرمادی انسان اشاره دارد. مثلاً وقتی گفته می‌شود «she looked at the stars hungrily»، منظور این است که او با اشتیاقی بی‌پایان و عطشی روحی به آسمان می‌نگریست. در این‌جا hunger یا گرسنگی، نمادی از آرزو، کنجکاوی یا عطش برای تجربه و شناخت است. این نوع استفاده در زبان ادبی و روان‌شناختی برای توصیف تمایل انسان به رشد و درک جهان پیرامون بسیار رایج است.

    از دیدگاه زبان‌شناختی، واژه‌ی «hungrily» قدرت تصویرسازی بالایی دارد و اغلب بار احساسی شدیدی را منتقل می‌کند. این واژه نه‌تنها یک عمل، بلکه نوعی حالت ذهنی را توصیف می‌کند. به همین دلیل در نوشتارهای خلاقانه، توصیف رفتار حیوانات، یا حتی در متون سینمایی برای نشان‌دادن شدت نیاز، میل یا اشتیاق استفاده‌ی گسترده‌ای دارد. در چنین بافت‌هایی، این واژه می‌تواند لحن جمله را از حالت معمولی به حالتی پرحرارت و زنده تبدیل کند.

    «hungrily» واژه‌ای است که مرز میان جسم و روح را در بیان نیاز و میل از میان برمی‌دارد. چه در توصیف کسی که با ولع غذایش را می‌خورد و چه در تصویر انسانی که با اشتیاق به رؤیاهایش می‌نگرد، این واژه همواره نشان‌دهنده‌ی نیرویی درونی و ناآرام است. می‌توان گفت که «hungrily» نه‌فقط واژه‌ای درباره‌ی خوردن، بلکه درباره‌ی زیستن با اشتیاق و میل به دریافت بیشتر از زندگی است.

    ارجاع به لغت hungrily

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «hungrily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hungrily

    لغات نزدیک hungrily

    • - hunger
    • - hunger strike
    • - hungrily
    • - hungry
    • - hunh
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.