فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Infertility

ˌɪnfərˈtɪlət̬i ˌɪnfəˈtɪləti

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

ناباروری، نازایی، بی‌باری، بی‌حاصلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The emotional toll of infertility can be overwhelming for both partners.

عوارض عاطفی نازایی می‌تواند برای هر دو شریک زندگی طاقت‌فرسا باشد.

Infertility can be a devastating diagnosis for many couples.

ناباروری می‌تواند یک تشخیص مخرب برای بسیاری از زوج‌ها باشد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد infertility

  1. noun unproductiveness
    Synonyms:
    fruitless sterile barrenness impotence

ارجاع به لغت infertility

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «infertility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/infertility

لغات نزدیک infertility

پیشنهاد بهبود معانی