درونرگی، درونسیاهرگی
The doctor ordered an IV antibiotic to treat the infection.
دکتر برای درمان عفونت، آنتیبیوتیک درونرگی تجویز کرد.
The patient received an IV infusion to deliver fluids and medication.
بیمار یک تزریق درونرگی برای گرفتن مایعات و دارو دریافت کرد.
تزریق وریدی، سرم یا آمپول وریدی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She had to be put on two very strong antibiotics via IV.
او باید از طریق تزریق وریدی دو آنتیبیوتیک بسیار قوی دریافت کند.
We got him stabilized with IVs and oxygen.
ما وضعیت او را با تزریقات وریدی و اکسیژن تثبیت کردیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «IV» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/iv