شکل جمع:
katabasesشکل نوشتاری دیگر این لغت: catabasis
عقبنشینی، پسروی (بهویژه در مورد جنگ)
The general ordered a katabasis.
ژنرال دستور عقبنشینی داد.
The catabasis of the troops was met with heavy resistance from the enemy forces.
پسروی قشون با مقاومت شدید نیروهای دشمن مواجه شد.
دین کاتاباسیس (بندی که در انتهای هر قصیده در کلیسای ارتدکس شرقی خوانده میشود)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The singers perform the katabasis with reverence and skill.
خوانندگان کاتاباسیس را با احترام و مهارت اجرا میکنند.
The katabasis is a beautiful tradition in the Eastern Orthodox Church.
کاتاباسیس رسمی زیبا در کلیسای ارتدکس شرقی است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «katabasis» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/katabasis